ميرحسين موسوی و مهدی کروبی بار ديگر خواستار ابطال انتخابات رياست جمهوری اخير ايران شدند.
شورای نگهبان در روزهای گذشته پيشنهاد تشکيل يک هیئت ويژه را برای رسيدگی به اعتراضها و بازشماری ۱۰ درصد از آرا مطرح کرده بود و از کانديداهای معترض به نتايج انتخاباتی، يعنی ميرحسين موسوی و مهدی کروبی و محسن رضايی خواسته بود تا نمايندهای برای عضويت دراين هیئت معرفی کنند.
اما ميرحسين موسوی روز شنبه در نامهای به شورای نگهبان با رد اين پيشنهاد اعلام کرد با توجه به گفته او «گستره تخلفات و تقلبات»، ابطال انتخابات مناسبترين راه برونرفت از معضل ايجاد شده است. آقای موسوی همچنين خواستار تشکيل يک هیئت حکميت ملی مستقل برای رسيدگی به شکايات شد.
علاوه بر آقای موسوی، مهدی کروبی نیز روز يکشنبه در نامهای که به نوشته خود او برای اتمام حجت با اعضای شواری نگهبان و برای حفظ جمهوری اسلامی تهيه شده، از شورای نگهبان خواست تا نتايج انتخابات رياست جمهوری را باطل کنند.
آقای کروبی در این نامه گفته است که اين اقدام تنها راه برای بازسازی اعتماد از دست رفته مردم است و در عين حال افزوده اگر شورای نگهبان با توجه به اظهارات رهبر جمهوری اسلامی اصرار به تأييد نتايج انتخابات دارد، مسئوليت آن را به آيتالله خامنه ای واگذار کند و اعلام کند تنها به خاطر مصلحت، انتخابات تأييد میشود، تا به گفته او جايگاه شورای نگهبان نزد افکار عمومی بيش از اين تنزل پيدا نکند.
راديو فردا در اين رابطه با محمدجواد اکبرين، دينپژوه و روزنامهنگار مقيم بيروت، و حسين باستانی، روزنامهنگار ايرانی مقيم فرانسه، به گفتوگو پرداخته است.
«آقای خامنهای جایگاه ولی فقیه را فدا کرد»
رادیو فردا: آقای اکبرين، نظر شما درباره دليل مخالفت دو نامزد اصلاح طلب انتخابات رياست جمهوری با پيشنهاد تشکيل هیئت ويژه که توسط شورای نگهبان مطرح شده چيست؟
محمدجواد اکبرين: بيانيههای آقای موسوی، شکايات واصله از طرف آقايان موسوی و کروبی و رضايی، مستندات ارائه شده که بخشی از آن منتشر هم شده است و آرای کارشناسان نشان میدهد همه متفقالقول هستند که تخلفات اين انتخابات به قدری گسترده است که با بازشماری ۱۰ درصد آرا يا رسيدگی به پارهای از شکايات به نتيجه نمیرسد. اينها معتقدند که تخلفات انتخابات به حدی است که بايد ابطال شود و اين موضوع برای شورای نگهبان هم واضح شده است.
شورای نگهبان ۱۲ نفرند که شش عضو آن فقيه و شش عضو ديگر حقوقدان هستند. حقوقدانان اين مدارک را میبينند و اخبار غيررسمی حکايت از آن دارد که برخی از حقوقدانان شواری نگهبان معتقدند ادله ارائه شده برای ابطال انتخابات کافی است.
اما چرا باز صحبت از هیئت ويژه میشود؟ به اعتقاد من مدعی اصلی صحت اين انتخابات رهبر است و شورای نگهبان اجازه ندارد ذرهای کوتاه بيايد.
يعنی عملاً نتيجه تحقيقات اين هیئت از پيش مشخص شده است؟
بله مشخص است و من روی نامه آقای کروبی تأکيد میکنم. در اين نامه آقای کروبی به شورای نگهبان تأکيد کرده که اگر شما میخواهيد انتخابات را تأييد کنيد اين کاررا انجام دهيد، اما هزينه آن را خودتان نپردازيد و از رهبری هزينه کنيد. در واقع به طور غيرمستقيم میگويد مدعی اصلی صحت انتخابات شورای نگهبان نيست، رهبری است.
نظر شما اين است که اين انتخابات آبی است که از جوی رفته و قابل بازگشت نيست؟
يک تفاوت ويژه بين آيتالله خمينی و آقای خامنهای وجود دارد که من معتقدم به دليل همين تفاوت اين شکايات به جايی نخواهد رسيد.
در همين تجربهای که آقای کروبی به آن اشاره میکند و چندين تجربه ديگر، آيتالله خمينی اعتبار خودش را هزينه نهادهای قانونی کرد. من شما را ارجاع میدهم به نامهای که نمايندگان در سال ۶۷ به آقای خمينی نوشتند. در آن نامه به آيتالله خمينی نوشتهاند بسياری از تصميمات سالهای جنگ به دستور شما بوده و با قانون هم مطابقت نداشته است، آيا اين روندی است که ادامه خواهد داشت؟
آيتالله خمينی در پاسخ به اين نامه نوشت که من از تذکرات شما تشکر میکنم، اما تصميمات غيرقانونی فقط ويژه زمان جنگ بود که وضعيت کشور اضطراری بود. از اين به بعد همه بايد به قانون برگرديم.
اين نمونه و نمونهای که آقای کروبی درنامه خود به آن اشاره میکند، نشان میدهد نهادهای قانونی برای رهبر سابق انقلاب بسيار اهميت داشت و اگر میخواست جايی شرايط را عوض کند و در بعضی نتايج تأثير بگذارد از خودش هزينه میکرد نه از نهادهای قانونی.
اما آقای خامنهای در اين انتخابات نشان داد که همه چيز را فدای تصميم و خواسته خود میکند. شورای نگهبان اولين چيزی بود که آقای خامنهای فدای خواست خود کرد. او به شورای نگهبان و کانديداها گفت که همه چيز بايد در شورای نگهبان تصميمگيری شود و نه هیئت حکميتی فراتر از شورای نگهبان. از طرفی هم گفت اين انتخابات صحيح برگزار شده است. معنی اين حرف چيست؟ يعنی شورای نگهبان بايد مسئوليت تأييد اين انتخابات را به عهده بگيرد.
آقای موسوی و کروبی از خود شورای نگهبان شاکی هستند، ولی آقای خامنهای میگويد تصميم در شورای نگهبان بايد اتخاذ شود و اين نهاد قانونی را فدای خود میکند.
دومين چيزی که آقای خامنهای فدای خود کرد اعتماد، عمومی بود. او تمام شکايات مردم را ناديده گرفت، همه را آشوبگر ناميد و تأکيد کرد که اين رئيس جمهور ۲۴ ميليون رأی دارد.
سومين چيزی که آقای خامنهای فدا کرد، جايگاه ولايت فقيه بود. صرف نظر ازاين که ما ولايت فقيه را قبول داشته باشيم يا نه و مقدمات نظری آن درست باشد يا غلط، به هر حال ولايت فقيه جايگاهی بود در نظام جمهوری اسلامی که قرار بود به صورت يک پدر وارد دعواها شود و فراجناحی عمل کند.
دراين انتخابات آقای خامنهای قد ولايت فقيه را به اندازه کوتاهی قد رئيس جمهور پایين آورد و جايگاه ولايت فقيه را به اندازه يک جناح تنزل داد و به نفع يک آدم مشخص موضعگيری کرد. بنابراين تأکيد میکنم که اين انتخابات آبی است که به جوی بازنخواهد گشت.
«هیئت ویژه نمیتواند بیطرف تلقی شود»
رادیو فردا: آقای باستانی، دليل مخالفت ميرحسين موسوی با تشکيل هیئت پيشنهادی شواری نگهبان چيست؟
حسين باستانی: از شش عضو هیئت تشکيل شده از طرف شورای نگهبان چهار تن، قبل يا بعد از انتخابات اظهاراتی به نفع آقای احمدینژاد يا عليه معترضان به نتيجه انتخابات داشتند، در نتيجه اين هیئت نمیتواند بیطرف تلقی شود.
حتی اگر اعضای اين هیئت اظهار نظر انتخاباتی هم نداشته باشند، با يک مشکل بزرگ مواجه هستند و آن تصريح شخص آيتالله خامنهای درباره انتخابات و نتيجه آن است. به عبارت ديگر اين سؤال مطرح است که وقتی آقای خامنهای تصريح کرده امکان ندارد ۱۱ ميليون تقلب رخ داده باشد و نظام اهل تخلف درانتخابات نيست، آيا هیئتی که اعضای آن مقامات بلندپايه نظام جمهوری اسلامی هستند میتوانند تحقيقاتی انجام دهند که نتيجه آن برخلاف صحبتهای رهبری باشد و مشخص کنند تقلبها در انتخابات حتی بيش از ۱۱ ميليون بوده است؟
به نظر من اين مسئله کار را از همان ابتدا با مشکل مواجه می کند و در نهايت ممکن است اين هیئت يک سری تخلفات را قبول کند، اما به طور قطع در حدی نخواهد بود که به تغيير نتيجه انتخابات بيانجامد.
به همين دليل فکر میکنيد آقای موسوی گفته اين هیئت هيچ فايدهای ندارد و نتايج انتخابات بايد ابطال شود؟
بله، موضع آقای موسوی در اين رابطه بسيار هوشمندانه بوده است، زيرا تن دادن کانديداها به حکميت چنين هیئتی آنها را با اين خطر مواجه میکند که بعد از اين که هیئت منصوب شواری نگهبان نظر خود را اعلام کرد، آن وقت به کانديداهای معترض می گويند خودتان به اين داوری تن داديد.
آيا اين احتمال وجود دارد که تقلب در انتخابات به نحوی بوده که با بازشماری و بررسیها به سختی میتوان آن را ثابت کرد؟
بله، اين نکته هم مهم است. به نظر میرسد بخش مهمی از تخلفات در قالب پر کردن صندوقهای رأی پيش از شروع رأیگيری است با استفاده از تعرفههايی که شماره سريال داشته است، در نتيجه وقتی صندوقها بازشماری میشوند مشخص نمیشود کدام برگههای رأی خارج از قاعده ريخته شده و کدام برگهها واقعی هستند.
ما در ۱۷۰ حوزه از ۳۶۰ حوزه انتخاباتی کشور مشارکتی حدود ۹۵ تا ۱۴۰ درصد داشتهايم که کاملاً غيرطبيعی است. ظن غالب در مورد برگههای رأی اضافی که چنين مشارکت عجيبی را ايجاد کرده، بر اين است که بيشتر آنها قبل از شروع رأیگيری در داخل صندوقها وجود داشتند.
بعضی بيانيههای آقای موسوی به اين نکته اشاره دارند که با توجه به تعرفههای بسيار زيادی که چاپ شده بود، چرا در بسياری از حوزهها حدود ظهر اعلام شده که تعرفه تمام شده است.
آقای باستانی، آقای موسوی اصرار دارد پای مراجع به وسط بيايد و آنها در اين امر دخالت کنند. او در همين رابطه نامهای به قم فرستاده و از مراجع درخواست وساطت کرده بود. فکر میکنيد اين نامه تأثيری خواهد داشت؟
اگر آقای موسوی به مراجع اشاره میکند به اين دليل است که مراجع تقليد از جايگاهی برخوردار هستند که اولا در نظام جمهوری اسلامی حرفشان قابل اثر است و دوم از نظر سلسله مراتب در حدی هستند که شايد به راحتی مسئولين منصوب رهبری نتوان به آنها امر و نهی کرد و آنها را وادار به تبعيت از نظر رهبری کرد.
آنها برای خود جايگاهی قايل هستند که البته به اين معنی نيست که علاقه دارند جلوی رهبری بايستند، ولی به طور کلی مقام آنها با مسئولی که مستقيم يا غيرمستقيم منصوب رهبری است، فرق دارد.
شورای نگهبان در روزهای گذشته پيشنهاد تشکيل يک هیئت ويژه را برای رسيدگی به اعتراضها و بازشماری ۱۰ درصد از آرا مطرح کرده بود و از کانديداهای معترض به نتايج انتخاباتی، يعنی ميرحسين موسوی و مهدی کروبی و محسن رضايی خواسته بود تا نمايندهای برای عضويت دراين هیئت معرفی کنند.
اما ميرحسين موسوی روز شنبه در نامهای به شورای نگهبان با رد اين پيشنهاد اعلام کرد با توجه به گفته او «گستره تخلفات و تقلبات»، ابطال انتخابات مناسبترين راه برونرفت از معضل ايجاد شده است. آقای موسوی همچنين خواستار تشکيل يک هیئت حکميت ملی مستقل برای رسيدگی به شکايات شد.
علاوه بر آقای موسوی، مهدی کروبی نیز روز يکشنبه در نامهای که به نوشته خود او برای اتمام حجت با اعضای شواری نگهبان و برای حفظ جمهوری اسلامی تهيه شده، از شورای نگهبان خواست تا نتايج انتخابات رياست جمهوری را باطل کنند.
آقای کروبی در این نامه گفته است که اين اقدام تنها راه برای بازسازی اعتماد از دست رفته مردم است و در عين حال افزوده اگر شورای نگهبان با توجه به اظهارات رهبر جمهوری اسلامی اصرار به تأييد نتايج انتخابات دارد، مسئوليت آن را به آيتالله خامنه ای واگذار کند و اعلام کند تنها به خاطر مصلحت، انتخابات تأييد میشود، تا به گفته او جايگاه شورای نگهبان نزد افکار عمومی بيش از اين تنزل پيدا نکند.
راديو فردا در اين رابطه با محمدجواد اکبرين، دينپژوه و روزنامهنگار مقيم بيروت، و حسين باستانی، روزنامهنگار ايرانی مقيم فرانسه، به گفتوگو پرداخته است.
«آقای خامنهای جایگاه ولی فقیه را فدا کرد»
رادیو فردا: آقای اکبرين، نظر شما درباره دليل مخالفت دو نامزد اصلاح طلب انتخابات رياست جمهوری با پيشنهاد تشکيل هیئت ويژه که توسط شورای نگهبان مطرح شده چيست؟
محمدجواد اکبرين: بيانيههای آقای موسوی، شکايات واصله از طرف آقايان موسوی و کروبی و رضايی، مستندات ارائه شده که بخشی از آن منتشر هم شده است و آرای کارشناسان نشان میدهد همه متفقالقول هستند که تخلفات اين انتخابات به قدری گسترده است که با بازشماری ۱۰ درصد آرا يا رسيدگی به پارهای از شکايات به نتيجه نمیرسد. اينها معتقدند که تخلفات انتخابات به حدی است که بايد ابطال شود و اين موضوع برای شورای نگهبان هم واضح شده است.
شورای نگهبان ۱۲ نفرند که شش عضو آن فقيه و شش عضو ديگر حقوقدان هستند. حقوقدانان اين مدارک را میبينند و اخبار غيررسمی حکايت از آن دارد که برخی از حقوقدانان شواری نگهبان معتقدند ادله ارائه شده برای ابطال انتخابات کافی است.
اما چرا باز صحبت از هیئت ويژه میشود؟ به اعتقاد من مدعی اصلی صحت اين انتخابات رهبر است و شورای نگهبان اجازه ندارد ذرهای کوتاه بيايد.
يعنی عملاً نتيجه تحقيقات اين هیئت از پيش مشخص شده است؟
بله مشخص است و من روی نامه آقای کروبی تأکيد میکنم. در اين نامه آقای کروبی به شورای نگهبان تأکيد کرده که اگر شما میخواهيد انتخابات را تأييد کنيد اين کاررا انجام دهيد، اما هزينه آن را خودتان نپردازيد و از رهبری هزينه کنيد. در واقع به طور غيرمستقيم میگويد مدعی اصلی صحت انتخابات شورای نگهبان نيست، رهبری است.
نظر شما اين است که اين انتخابات آبی است که از جوی رفته و قابل بازگشت نيست؟
يک تفاوت ويژه بين آيتالله خمينی و آقای خامنهای وجود دارد که من معتقدم به دليل همين تفاوت اين شکايات به جايی نخواهد رسيد.
در همين تجربهای که آقای کروبی به آن اشاره میکند و چندين تجربه ديگر، آيتالله خمينی اعتبار خودش را هزينه نهادهای قانونی کرد. من شما را ارجاع میدهم به نامهای که نمايندگان در سال ۶۷ به آقای خمينی نوشتند. در آن نامه به آيتالله خمينی نوشتهاند بسياری از تصميمات سالهای جنگ به دستور شما بوده و با قانون هم مطابقت نداشته است، آيا اين روندی است که ادامه خواهد داشت؟
آيتالله خمينی در پاسخ به اين نامه نوشت که من از تذکرات شما تشکر میکنم، اما تصميمات غيرقانونی فقط ويژه زمان جنگ بود که وضعيت کشور اضطراری بود. از اين به بعد همه بايد به قانون برگرديم.
اين نمونه و نمونهای که آقای کروبی درنامه خود به آن اشاره میکند، نشان میدهد نهادهای قانونی برای رهبر سابق انقلاب بسيار اهميت داشت و اگر میخواست جايی شرايط را عوض کند و در بعضی نتايج تأثير بگذارد از خودش هزينه میکرد نه از نهادهای قانونی.
اما آقای خامنهای در اين انتخابات نشان داد که همه چيز را فدای تصميم و خواسته خود میکند. شورای نگهبان اولين چيزی بود که آقای خامنهای فدای خواست خود کرد. او به شورای نگهبان و کانديداها گفت که همه چيز بايد در شورای نگهبان تصميمگيری شود و نه هیئت حکميتی فراتر از شورای نگهبان. از طرفی هم گفت اين انتخابات صحيح برگزار شده است. معنی اين حرف چيست؟ يعنی شورای نگهبان بايد مسئوليت تأييد اين انتخابات را به عهده بگيرد.
آقای موسوی و کروبی از خود شورای نگهبان شاکی هستند، ولی آقای خامنهای میگويد تصميم در شورای نگهبان بايد اتخاذ شود و اين نهاد قانونی را فدای خود میکند.
دومين چيزی که آقای خامنهای فدای خود کرد اعتماد، عمومی بود. او تمام شکايات مردم را ناديده گرفت، همه را آشوبگر ناميد و تأکيد کرد که اين رئيس جمهور ۲۴ ميليون رأی دارد.
سومين چيزی که آقای خامنهای فدا کرد، جايگاه ولايت فقيه بود. صرف نظر ازاين که ما ولايت فقيه را قبول داشته باشيم يا نه و مقدمات نظری آن درست باشد يا غلط، به هر حال ولايت فقيه جايگاهی بود در نظام جمهوری اسلامی که قرار بود به صورت يک پدر وارد دعواها شود و فراجناحی عمل کند.
دراين انتخابات آقای خامنهای قد ولايت فقيه را به اندازه کوتاهی قد رئيس جمهور پایين آورد و جايگاه ولايت فقيه را به اندازه يک جناح تنزل داد و به نفع يک آدم مشخص موضعگيری کرد. بنابراين تأکيد میکنم که اين انتخابات آبی است که به جوی بازنخواهد گشت.
«هیئت ویژه نمیتواند بیطرف تلقی شود»
رادیو فردا: آقای باستانی، دليل مخالفت ميرحسين موسوی با تشکيل هیئت پيشنهادی شواری نگهبان چيست؟
حسين باستانی: از شش عضو هیئت تشکيل شده از طرف شورای نگهبان چهار تن، قبل يا بعد از انتخابات اظهاراتی به نفع آقای احمدینژاد يا عليه معترضان به نتيجه انتخابات داشتند، در نتيجه اين هیئت نمیتواند بیطرف تلقی شود.
حتی اگر اعضای اين هیئت اظهار نظر انتخاباتی هم نداشته باشند، با يک مشکل بزرگ مواجه هستند و آن تصريح شخص آيتالله خامنهای درباره انتخابات و نتيجه آن است. به عبارت ديگر اين سؤال مطرح است که وقتی آقای خامنهای تصريح کرده امکان ندارد ۱۱ ميليون تقلب رخ داده باشد و نظام اهل تخلف درانتخابات نيست، آيا هیئتی که اعضای آن مقامات بلندپايه نظام جمهوری اسلامی هستند میتوانند تحقيقاتی انجام دهند که نتيجه آن برخلاف صحبتهای رهبری باشد و مشخص کنند تقلبها در انتخابات حتی بيش از ۱۱ ميليون بوده است؟
به نظر من اين مسئله کار را از همان ابتدا با مشکل مواجه می کند و در نهايت ممکن است اين هیئت يک سری تخلفات را قبول کند، اما به طور قطع در حدی نخواهد بود که به تغيير نتيجه انتخابات بيانجامد.
به همين دليل فکر میکنيد آقای موسوی گفته اين هیئت هيچ فايدهای ندارد و نتايج انتخابات بايد ابطال شود؟
بله، موضع آقای موسوی در اين رابطه بسيار هوشمندانه بوده است، زيرا تن دادن کانديداها به حکميت چنين هیئتی آنها را با اين خطر مواجه میکند که بعد از اين که هیئت منصوب شواری نگهبان نظر خود را اعلام کرد، آن وقت به کانديداهای معترض می گويند خودتان به اين داوری تن داديد.
آيا اين احتمال وجود دارد که تقلب در انتخابات به نحوی بوده که با بازشماری و بررسیها به سختی میتوان آن را ثابت کرد؟
بله، اين نکته هم مهم است. به نظر میرسد بخش مهمی از تخلفات در قالب پر کردن صندوقهای رأی پيش از شروع رأیگيری است با استفاده از تعرفههايی که شماره سريال داشته است، در نتيجه وقتی صندوقها بازشماری میشوند مشخص نمیشود کدام برگههای رأی خارج از قاعده ريخته شده و کدام برگهها واقعی هستند.
ما در ۱۷۰ حوزه از ۳۶۰ حوزه انتخاباتی کشور مشارکتی حدود ۹۵ تا ۱۴۰ درصد داشتهايم که کاملاً غيرطبيعی است. ظن غالب در مورد برگههای رأی اضافی که چنين مشارکت عجيبی را ايجاد کرده، بر اين است که بيشتر آنها قبل از شروع رأیگيری در داخل صندوقها وجود داشتند.
بعضی بيانيههای آقای موسوی به اين نکته اشاره دارند که با توجه به تعرفههای بسيار زيادی که چاپ شده بود، چرا در بسياری از حوزهها حدود ظهر اعلام شده که تعرفه تمام شده است.
آقای باستانی، آقای موسوی اصرار دارد پای مراجع به وسط بيايد و آنها در اين امر دخالت کنند. او در همين رابطه نامهای به قم فرستاده و از مراجع درخواست وساطت کرده بود. فکر میکنيد اين نامه تأثيری خواهد داشت؟
اگر آقای موسوی به مراجع اشاره میکند به اين دليل است که مراجع تقليد از جايگاهی برخوردار هستند که اولا در نظام جمهوری اسلامی حرفشان قابل اثر است و دوم از نظر سلسله مراتب در حدی هستند که شايد به راحتی مسئولين منصوب رهبری نتوان به آنها امر و نهی کرد و آنها را وادار به تبعيت از نظر رهبری کرد.
آنها برای خود جايگاهی قايل هستند که البته به اين معنی نيست که علاقه دارند جلوی رهبری بايستند، ولی به طور کلی مقام آنها با مسئولی که مستقيم يا غيرمستقيم منصوب رهبری است، فرق دارد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر
» لطف کنید و دربارهی یادداشت بنویسید.
» نظرات حاوی مطالب توهینآمیز -حالا به هر کسی که میخواهد باشد- حذف خواهند شد.
» فارسی بنویسید و برای نمایش درست آدرس وبلاگتان، "//:http" را فراموش نکنید.